در دور دوم انتخابات یکى از میدانهاى رقابت شدید، جلب و جذب مهرههاى درشت سیاسى است. این تلاشها از فرداى اعلان نتایج انتخابات شروع شده است و تاکنون ادامه دارد. اهمیت رقابت یارگیرى از این جهت بسیار است که تا حدودى برآیند و نتیجه انتخابات در دور دوم، ثمرهى همین تعاملات و معاملات مىباشد.
تا حالا چنین به نظر مىرسد که مهرههاى درشت درجه اول و جاندار، جذب تیم عبدالله مىشوند و مهرههاى درجه چندم و کم جاندارتر بسوى تیم اشرف غنى احمدزى مىروند. گویا قاعدهی اصلى در این روندِ تصفیه شدن، تشخیص کاروان پیروز از سوى مهرهها و میزان علاقمندى هر تیم به جذب مهره مورد نظر است.
چند نمونه از مهرههاى جذب شده در دو تیم این افراد هستند:
اول- زلمى رسول در آغاز رقابتها یکى از برندههاى احتمالى انتخابات دیده مىشد. دلیل عمده هم حمایت خاندان کرزى از او بود.
اما او با وجود کاندیداى ارگ بودن و این خوشبینىها نتوانست به دور دوم راه یابد و فقط در حدود یازده درصد راى تامین کرد و در فرداى اعلان نتایج با عبدالله یکجاى شد. مجموع راى زلمى رسول تقریبا برابر با مجموع راى پنج کاندید بعد از او است. خود او نیز به عنوان یکى از مهرههاى درشت دولت کرزى وزن و اعتبار قابل توجه دارد. بیشترین اهمیت زلمى رسول در ائتلاف با عبدالله، بعد از درصدى راى او، نمایندگى غیر رسمى او از پشتونهاى ابدالى در انتخابات است. چیزى که عبدالله براى یک برد قاطع سخت به آن نیاز دارد.
دوم- گل آغا شیرزى از مردان قدرتمند دولت کرزى در جنوب و مشرقى بوده است. «بلدوزر» بیشتر از این که مرد سیاست در پایتخت کابل باشد، مرد میدانهاى دشوار جنگ قدرت در جنوب و مشرقى است. بیشترین آراى او در انتخابات نیز از سه ولایت ناامن قندهار، هلمند و ارزگان مىباشد. سه ولایتى که در طول این دوازده سال میدان اصلى جنگ با طالبان بوده است. او در انتخابات چیزى در حدود یک و نیم درصد راى آورد و از آخر نفر سوم شد. شیرزى از لحاظ قومى از پشتونهاى ابدالى است و با وجود زلمى رسول، نفوذ تیم عبدالله در میان آنها را بیشتر خواهد کرد.
سوم- داوود سلطان زوى در انتخابات از آخر دوم شد و در حدود سى هزار راى داشت. او بعد از انتخابات در یک محفل پر از زرق و برق از طرف تیم اشرف غنى، به این تیم پیوست. سلطان زوى از جمله مهرههاى کم وزن اما مشهور سیاست در افغانستان است. او بیشتر شهرتاش را مدیون جنجال و درگیرىهاى رسانهاى است تا اینکه برآیند فعالیتها و تعاملات سیاسى او باشد. شهرت سلطان زوى بیشتر از نوع شهرت ملا نصرالدینى است تا اینکه شهرتى وزین و نفوذآفرین باشد.
بیشتر چنین به ذهن مىرسد که ائتلاف اشرف غنى و سلطان زوى واکنشى به ائتلاف زلمى رسول با تیم عبدالله عبدالله باشد. اگر چنین باشد، از هیچ لحاظ واکنشى مناسب و سنجیده شده نیست. زلمى رسول در حدود بیست و پنج برابر راى سلطان زوى در انتخابات راى آورد و از لحاظ شخصیتى و وزن شخصى هم این دو تفاوت فاحش دارند. در واقعیت وزن داوود سلطان زوى حتى با وزن گل آغا شیرزى هم قابل قیاس نیست. از همین جهت سلطان زوى به وزن تیم اشرف غنى احمدزى درصدى محسوسى نافزوده است، اما این مى تواند از سوى تیم رقیب دلیل روشنى براى درماندگى و سردرگمى تیم اشرف غنى جلوه داده شود و دستمایه نیشخند و ریشخند آنها گردد.
چهارم- جمعه خان همدرد قبلا از فرماندهان حزب اسلامى در صفحات شمال بود. کرزى او را والى بغلان نصب کرد. تا این که به دنبال اعتراض، نارضایتى و راهپیمایى گسترده مردم بغلان، از آنجا به جوزجان به حیث والى منتقل شد. بعد از درگیرى با جنرال دوستم و قتل و زخمى ساختن چندین تن از مردم معترض جوزجان در یک راهپیمایى، سرانجام والى پکتیا شد. مردم پکتیا هم بارها بر علیه او دست به راهپیمایى زدند و خواستار عزل و محاکمه او شدند. همدرد از جمله کسانى است که در اسناد ویکى لیکس حضور پررنگ دارد و سفارت آمریکا مشروح به نقش او در فساد سازمان یافته و ناامنى مخصوصا در صفحات شمال پرداخته است.
بعد از محفل پیوستن سلطان زوى، محفل دوم تیم اشرف غنى، براى جمعه خان همدرد گرفته شد. ائتلاف با سلطان زوى هرچند نشان درماندگى تیم اشرف غنى به نظر مى آمد، اما خیلى پیامدهاى جدى حیثیتى براى آنها نداشت. شاید این ائتلاف باعث نیشخند بسیارى به اشرف غنى شده باشد، اما از این لحاظ آسیب و زیان محسوس متوجه آنها نشده است. اما ائتلاف با جمعه خان همدرد اینگونه نیست. به آغوش گرفتن کسى با کارنامه آنچنانى، هم صداقت اشرف غنى در مبارزه با فساد را زیر سؤال مى برد و هم نشان مىدهد که او از سر درماندگى براى رسیدن به قدرت هیچ خط سرخى را به رسمیت نمىشناسد. مهمتر از همه، این امر اتوریته و پرستیژ جنرال دوستم را نزد مردم اوزبیک و جوزجان نیز تخریب مى کند. این ائتلاف حتى توجیه عقلى و انتخاباتى هم ندارد. با توجه به نارضایتى گسترده مردم بغلان، جوزجان و پکتیا و اتهامات گسترده فساد بر ضد جمعه خان همدرد، چه توجیهى براى آوردن این آدم به تیم اشرف غنى وجود دارد و جذب راى کدام دستهی اجتماعى مد نظر است؟ این نشان مىدهد که در رقابتها تیم اشرف غنى در حدى زیر فشار هستند که دیگر حتى قادر به حساب و کتاب سود و زیان شان هم نمىباشند.
پنجم- امرالله صالح از نسل سومىهاى شوراى نظار است، اما در دولت کرزى به عنوان رییس اداره امنیت ملى بسیار سریع رشد کرد و مورد توجه واقع شد. تسلط فوقالعاده او به زبان انگلیسى، توانایى فکرى و دید تحلیلىاش از قضایا او را بسیار زود از دنیاى مرموز استخباراتى، به دنیاى باز رسانههاى ملى و بینالمللى وارد ساخت. امرالله صالح از معدود چهرههاى استخباراتى است که حضور پررنگ رسانهاى هم داشته و در نزد مجامع رسانهاى و تحلیلى هم مورد احترام و شناخته شده است.
به نظر مىرسد که امرالله صالح در میان طیف جوان جامعه تاجیک هوادارانى قابل توجه داشته باشد. آشنایى او با ساختار امنیتى افغانستان و استخبارات بینالمللى از دیگر نقاط قابل توجه شخصیتاش است. امرالله صالح چندى قبل رسمى و علنى از تیم عبدالله اعلان حمایت کرد.
ششم- احمد ضیاء مسعود برادر احمد شاه مسعود فرمانده نامدار پنجشیر است. او برخلاف محبوبیت کریزماتیک و ماندگار برادراش نتوانسته است براى خود جایگاه قابل اعتناء در سیاست افغانستان ایجاد کند. در دور اول ریاست جمهورى کرزى به عنوان مهرهاى براى حاشیه نشین کردن فهیم استفاده شد. در دوران معاونت اولاش هم تا حد زیادى شخصیتى آرام و بىغرض ماند. براى افزایش نفوذ و محبوبیتاش هم کارى نکرد و یا نتوانست. بهترین روزهاى زندگى سیاسى احمد ضیاء چند روزى بود که رهبر جبهه ملى دوستم-محقق بود. اما دیرى نپایید و با جدا شدن دوستم و محقق، احمد ضیاء هم به فراموشى سپرده شد. تا این که ظهور او به عنوان معاون اول زلمى رسول همه را شگفت زده کرد. بعد از باخت زلمى رسول و پیوستن او به تیم اشرف غنى، احمد ضیاء مسعود بیشتر از گذشته محبوبیتاش را از دست داده است و او حالا فقط چون مهرهاى معلق و سرگردان دور محورهاى مختلف و متنوع قدرت مىچرخد. این که این تقدیر روزگار است و یا برآیند توانایىها و ظرفیتها و کارکردهاى خودش، مىتوان جداگانه بحث کرد.
هفتم- برادران کرزى، جمیل و محمود از عبدالله عبدالله حمایت کردند. این که دقیقا اینها چه مقدار نفوذ و وزن دارد، شاید خیلى قابل حساب و کتاب نباشد، اما با وجود زلمى رسول و شیرزى حضور اینها در کنار تیم عبدالله نفوذ این تیم را در درون پشتونهاى ابدالى عمیقتر و بیشتر مىکند. حتى اگر برادران کرزى وزن سیاسى هم نداشته باشند، اما بدون شک وزن تبلیغاتى آنها براى عبدالله مهم و قابل توجه است.
لیست مهرههاى دو تیم انتخاباتى طولانى است. اگر این هفت نفر مورد بحث به عنوان مشت نمونه خروار پذیرفته شود و پیوستن بیش از صد تن از اعضاى پارلمان به تیم عبدالله هم به آن اضافه شود، به صورت روشن تیم عبدالله بازى یارگیرى را از تیم اشرف غنى برده است و در فاینل انتخابات، عبدالله با یک تیم قوى به میدان مىرود. اگر یک طرف احمد ضیاء مسعود، جمعه خان همدرد و داوود سلطان زوى قطار شوند و طرف دیگر زلمى رسول، گل آغا شیرزى، امرالله صالح، برادران کرزى و بیش از صد تن از اعضاى پارلمان، براى آشنایان به سیاست در افغانستان سخت نیست که پیشبینى کنند و تشخیص بدهند که کدام کاروان، پیروز است.
جعفرعطایی